خاطرات زيبا

۳۲ بازديد

براي اولين بار ۱۸تير ۸۹ ديدمش با خانواده اش امده بودن خونه ما  پسري  متوسط قامت باموي جو گندمي با چشم سبز انگوري ابروي پيوندي ، پيراهن چهارخانه ابي و شلوار مشكي راه راه پوشيده بود مامانش از مادرم در خواست كرد دختر و پسر با هم صحبت كنند من و اقاي خاستگار رفتيم داخل اتاق خواب اميد باهم صحبت كرديم اونجا بيشتر متوجه چهره اش، نحوه حرف زدنش شدم  سين اش ميزد بامزه تر ميشد شيطنت خاصي داخل چهره اش بود از خودش ، محل كارش، برنامه اي كه براي فرداش داشت صحبت كرد حدودا اين مكالمه دوساعت زمان برد ، اقاي خاستگار ساعت ۱۲:۴۰ از خونه ما رفت ، بعد من و مادرم ، اميدم براي خواهرام تعريف ميكرديم وميخنديم  ...

مسافر

۳۸ بازديد

پنج شنبه يهوداي من مسافر شهر مقدس مشهده سفر بي خطري داشته باشه خوش بحالت عشقم امام رضا دوباره شما را طلبيد ماشالله چقدر دوستت داره از حالا داره دلم برات تنگ ميشه

۶دي ماه ۹۴

۳۱ بازديد

سلام صبح بخير يهوداي من امروز هوا سردتر از ديروز شده 

وبلاگ خانم خوشگله

۴۲ بازديد

وبلاگ خانم خوشگله مبارك 

يهوداي من اينم هديه من به شما خيلي دوست دارم  عشقم

من ويهودا ۳۰شهريور ۱۳۸۹باهم يكي شديم ۱۹۲۱روز گذشت عشق من بخاطر بيقراري هاي كه داشتم شرمنده من مثل شما مقاوم وبا جرات نبودم خيلي دوستت دارم براي تمام محبت وتلاشي كه داشتي متشكرم بوس براي بهترين Kiss